نقله که ابراهیم دست هاجر و اسماعیلش رو گرفت و مردم و سرزمینی که به کفر آباد شده بود رو به قصد برهوت بی آب و علفی که وعده ایمانش رو داده بودن ترک کرد ؛ همین !
نوشته شده در جمعه بیست و ششم اسفند ۱۴۰۱  توسط MRM |
نسیان...برچسب : نویسنده : mahyar-aminia بازدید : 34
برچسب : نویسنده : mahyar-aminia بازدید : 19
یه روز تو یکی از جلسههای فیزیک بنوشیم، برای اینکه مفهوم گرانش رو برای آدمهای جلسه جا بندازم، یه پاک کن کوچیک رو از ارتفاع یک متری رها کردم و بعد چند لحظه مات و مبهوت به اتفاقی که افتاده بود خیره شدم.
نوشته شده در چهارشنبه چهارم آبان ۱۴۰۱  توسط MRM |
نسیان...برچسب : نویسنده : mahyar-aminia بازدید : 61
برچسب : نویسنده : mahyar-aminia بازدید : 55
برچسب : نویسنده : mahyar-aminia بازدید : 50
برچسب : نویسنده : mahyar-aminia بازدید : 62
اللهم اخرجنی من ظلمات الوهم اکرمنی بالنور فهم
اللهم افتح علینا ابواب رحمتک؛ ونشر علینا خزائن علومک
نسیان...
برچسب : نویسنده : mahyar-aminia بازدید : 75
عجیبه؛ دیگه نمیتونم بنویسم ! با وجود همه ماجراهای این روزها !
و بر خلاف انتظار، فکر کنم معنی خوبی پشت این اتفاق باشه.
نسیان...
برچسب : نویسنده : mahyar-aminia بازدید : 91
و هو الذی یتوفاکم باللیل و یعلم ما جرحتم بالنهار ثم یبعثکم فیه لیقضى اجل مسمى ثم الیه مرجعکم ثم ینبئکم بما کنتم تعملون
دلم برای خدا تنگ شده
نسیان...برچسب : نویسنده : mahyar-aminia بازدید : 105