نسیان

ساخت وبلاگ

نقله که ابراهیم دست هاجر و اسماعیلش رو گرفت و مردم و سرزمینی که به کفر آباد شده بود رو به قصد برهوت بی آب و علفی که وعده ایمانش رو داده بودن ترک کرد ؛ همین !

نوشته شده در  جمعه بیست و ششم اسفند ۱۴۰۱&nbsp توسط MRM  | 

نسیان...
ما را در سایت نسیان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mahyar-aminia بازدید : 34 تاريخ : دوشنبه 28 فروردين 1402 ساعت: 17:03

آخرشم که مرگ میاد
و ما رو با همه ترس‌های استخون‌سوزی که همه زندگی ازشون فرار میکنیم روبرو میکنه

نوشته شده در  جمعه بیست و پنجم فروردین ۱۴۰۲&nbsp توسط MRM  | 

نسیان...
ما را در سایت نسیان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mahyar-aminia بازدید : 36 تاريخ : دوشنبه 28 فروردين 1402 ساعت: 17:03

به اسمش !قــرآن بــاز کـــردم؛ آمـــد کـــه" نــســو الـلـه فــنـســيـهـــم"اسـمـش را گـذاشـتـم نـسـیانجایی که فراموش میشود و هـراز گـــاهـــی بــه یـــاد مـی آیــدبـرای خـودم مـی نـویــسم و بـعد بــرای آدم هـایــی کـه بـخـوانـنـد، و نپرسنددلـبـســتــه اش نــمــی شـــوم؛اســمــش را گـذاشـتـم نـسـیانجــایـی که فــراموش مـیــشــود هــــــمــــــانــنــد انـــــــســـــان مگر آنهایشان که ایمان آوردند . . . [email protected] نسیان...ادامه مطلب
ما را در سایت نسیان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mahyar-aminia بازدید : 19 تاريخ : شنبه 10 دی 1401 ساعت: 9:42

یه روز تو یکی از جلسه‌های فیزیک بنوشیم، برای اینکه مفهوم گرانش رو برای آدم‌های جلسه جا بندازم، یه پاک کن کوچیک رو از ارتفاع یک متری رها کردم و بعد چند لحظه مات و مبهوت به اتفاقی که افتاده بود خیره شدم.

نوشته شده در  چهارشنبه چهارم آبان ۱۴۰۱&nbsp توسط MRM  | 

نسیان...
ما را در سایت نسیان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mahyar-aminia بازدید : 61 تاريخ : يکشنبه 8 آبان 1401 ساعت: 18:18

چند روز پیش توی جمع خانواده یه بهانه‌ای گیر و آوردم و برای اولین باری بخشی از بالا و پایین‌های ذهنم رو درباره زندگی برای آدمها روایت کردم. اون‌ها هم یکساعت و نیم  تمام نشستن و سیر تا پیاز صغری و کبری‌هام رو از اول تا آخر گوش دادن .الان دو سه روزه از اون شب میگذره و من همچنان خسته گفتن اون‌ حرف‌هام ؛ به این فکر میکنم که چرا با وجود اینکه هیچ ربطی به مسیر حرفه‌ای و آکادمیک زندگیم نداره، این حجم از این حرف‌های عجیب و غریب و درهمپیچیده رو بلدم ؟ بعضی وقت‌ها بطرز عجیبی از این حجم از فکر کردن خسته میشم. دلم میخواد یکی پیدا شه بهم بگه رها کن برادر من ! برو زندگی رو بچسب. پ.ن:۱. امشب یه سیب قرمز کوچک قاچ کردم. زیبا بود.۲. اجرنا من النار یا مجیر . .  نوشته شده در  یکشنبه بیست و یکم آذر ۱۴۰۰&nbsp توسط MRM  |  نسیان...ادامه مطلب
ما را در سایت نسیان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mahyar-aminia بازدید : 55 تاريخ : يکشنبه 24 بهمن 1400 ساعت: 21:41

دیشب درحالیکه در اعماق یه خواب سنگین و آروم معلق بودم، با ضربه ناگهانی و مهیب یه صدای بلند از خواب پریدم. به حدی ترسیده و غافلگیر شده بودم که حتی نفهمیدم چطور خودم رو از رختخواب به کلید روی دیوار رسو نسیان...ادامه مطلب
ما را در سایت نسیان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mahyar-aminia بازدید : 50 تاريخ : شنبه 9 اسفند 1399 ساعت: 22:02

به طور اتفاقی یاد اون روز توی هتل افتادم. تنها، حوالی ساعت هشت و نه شب، بعد از اون جلسه چرند مزخرف با مصطفی و دست آخر قرار بر این شد که از محافظه‌کاری‌های امن زندگی بیرون بکشم و دست به کاری ببرم که ب نسیان...ادامه مطلب
ما را در سایت نسیان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mahyar-aminia بازدید : 62 تاريخ : شنبه 9 اسفند 1399 ساعت: 22:02

 

 

 

اللهم  اخرجنی  من ظلمات  الوهم  اکرمنی  بالنور  فهم 

اللهم افتح علینا ابواب رحمتک؛ ونشر علینا خزائن علومک

 

 

 

 

نسیان...
ما را در سایت نسیان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mahyar-aminia بازدید : 75 تاريخ : يکشنبه 31 فروردين 1399 ساعت: 14:06

 

 

 

 

 

عجیبه؛ دیگه نمیتونم بنویسم ! با وجود همه ماجراهای این روزها ! 

و بر خلاف انتظار، فکر کنم معنی خوبی پشت این اتفاق باشه. 

 

 

 

 

 

نسیان...
ما را در سایت نسیان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mahyar-aminia بازدید : 91 تاريخ : جمعه 31 خرداد 1398 ساعت: 11:52

 

 

و هو الذی یتوفاکم باللیل و یعلم ما جرحتم بالنهار ثم یبعثکم فیه لیقضى اجل مسمى ثم الیه مرجعکم ثم ینبئکم بما کنتم تعملون

 

 

 

دلم برای خدا تنگ شده 

نسیان...
ما را در سایت نسیان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mahyar-aminia بازدید : 105 تاريخ : شنبه 20 بهمن 1397 ساعت: 7:24